دسته: مقالات

موانع رشد و توسعه در ایران

نویسنده: سرکار خانم زهره سبقت الهی

خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را عوض نمی کند مگر اینکه آنها خود سرنوشت خود را تغییر دهند. (سوره رعد آیه۱۱)
الف- موانع فرهنگی ب-موانع ساختاری
- موانع فرهنگی: شامل همه آنچه که به عنوان اخلاق و روحیات در گذر زمان و به دلایل مختلف ناشی از شرایط محیطی ،نوع حکومت ،ارتباطات و… بر ما اثر گذاشته است و خلق و خوی ما ایرانیان را شکل داده است و به عنوان فرهنگ یک ملت شناخته می شود.
مثلأ صفت دروغ گویی که به هر دلیلی در طول تاریخ جزئی از فرهنگ مردم شده است یکی از موانع فرهنگی پیشرفت ایران به حساب می آید.
-موانع ساختاری :شامل همه آنچه که به عنوان ساز و کارها و قواعد و قوانینی که در یک کشور وجود دارد و به واسطه آن سازمان ها و نهادها و مفاهم مربوط تعریف و مطابق با آن ساختارها و رویه ها امورات مردم در زمینه های مختلف انجام می شود.
مثلأ رویّه و ساز و کار طولانی ایجاد کار آفرینی و تولید و مشکلات و پیچیدگی های اداری درگیر با آن، یکی از موانع ساختاری پیشرفت ایران به حساب می آید.
(غلامعلی دهکردی،۱۳۹۱،صفحه ۱۴)
ویژگیهای کشور های توسعه یافته در تاریخ
-رعایت اصول مشترک
اگر ما تاریخ کشور های توسعه یافته را مورد مطالعه قرار دهیم. در میان همه ی تجربه های آن اصول مشترکی را خواهیم یافت از جمله اینکه در همه ی آن کشور ها به امر آموزش به عنوان رکن اصلی برنامه ریزی توجه شده است و ممکن نیست که به نظم و سازمان دهی امور توجه کرده باشد و به تکامل در زمینة علم و عقل نرسیده باشد و عوامل متعدد دیگری که در واقع مخرج مشترک تمام کشور های توسعه یافته است. و شاید به عنوان یکی از مهم ترین عوامل به بافت روشن و عمق هیأت حاکمه می توانیم اشاره کنیم که نقش سازمان دهی نخبگان را نیز به عهده دارد.
-توانایی فکری و سازمان دهی نخبگان
شاید بتوان گفت مهم ترین و اساسی ترین علت در توسعه یافتگی ،نخبگان آن جامعه هستند تا با درایت و دور اندیشی و توانایی های خود وظیفه مهم اداره مملکت را بر عهده داشته باشند.در واقعه بدون یک انسان صاحب عقل و منطق و تربیت یافته، جامعه توسعه یافته نخواهیم داشت و این تربیت عقلی و منطقی انسانهاست که زمینه درونی و مستمر توسعه یافتگی را فراهم خواهد آورد. بنابراین توسعه به طور ریشه ای تابع فرهنگ است.
-وجود فضای فرهنگی در جامعه
در این مورد به مواردی خواهیم پرداخت که چه شرایطی را باید دولت،حکومت و نخبگان یک جامعه ایجاد کنند تا انسان ها به سمت و سوی فرهنگ انسانی یافتن حرکت کنند،اما نکته آن است که اصل باید بر کارایی و مطلوبیت باشد همان که در کشور ها جهان سوم حفظ حکومت جانشین آن شده است.این توجه به مطلوبیت است که جامعه را به فکر تبدیل و حرکت و بهبود اوضاع می اندازد.(سریع القلم،۱۳۹۱)
شاخص های لازم برای ترسیم مدل مطلوب
مدل مطلوب مدلی است که روابط علی و معلولی میان نخبگان، مردم یک جامعه، توسعه یافتگی و آزادی را ترسیم کند.
–وجود آزادی:اولین شاخص آزادی این است که که مردم:
۱)به زمان و مکان اهمیت می دهند و فرق هشت و هشت و یک دقیقه را می دانند.امید به زندگی داشته باشند –انسانی که فکر آینده خویش است با انسانی که به فکر وضع موجود است متفاوت است، تحرک داشتن نظام اجتماعی از علائم امید است و در آن جامعه میان کار خوب و متوسط و بد، تفاوت است.در جامعه ای که استعدادها شکوفا شود، کارها امتیاز بندی شود.انسان روحیه ارتقاء پیدا خواهد کرد.
۲)عموم مردم با سیستم دولتی و با نخبگان خود احساس راحتی کنند
احساس بیگانگی مردم نسبت به دستگاه های دولتی سبب می شود تا وحدت بر کل حیات اجتماعی و سیاسی حاکم نشودو همبستگی بین مردم و دولت ارتقاء پیدا نکند.و این همبستگی زمانی ایجاد می شود که دولت برای قضاوت های مردم ارزش قائل باشد و با توجه به امکانات خود نیاز آنها را نیز تأمین کند.
۳) مردم سطوح مختلف انتخاب را داشته باشند. وجود فرهنگ تبعیتی مانع پیشرفت در کشورهای جهان سوم است.و قتی انسانها نتوانند به خود بپردازند و اینکه چه فرایندی را در زندگی مورد نظر دارند یقینأ نمی توان از آنها جسارت فکری را انتظار داشت.
۴)دولت نباید تنها شکل دهنده فرهنگ اجتماعی باشد.
در جامعه اگر ذهن انسانها در معرض تبادل و تنوع اندیشه ها نباشد ،رشد ذهنی متوقف خواهد شدو همه به یک نوع برداشت و تلقی محصور می شوند.شاید بتوان گفت هیچ جامعه ای سراغ نداریم که در آن دولت همه کاره باشد و در عین حال نمونه ای از توسعه یافتگی باشد.
۵)شاخص پنجم در حلقه آزادی و توسعه یافتگی این است که هدایت یک جامعه از جانب نخبگان مبتنی بر نگرش جامعه شناختی باشد.
نگرش جامعه شناختی در واقعه توجه کردن به مطالعه و تحقیق پیرامون جامعه است به معنای دیگر حساس بودن نخبگان به روند های اجتماعی را شامل می شود.
۶)اصل پاسخ گویی:
منظور آن است که مسئولان یک جامعه مطلع باشند که باید زمانی پاسخگوی عملکرد خود باشند و در این صورت است که که مسئولیت خود را با دقت انجام می دهند.
۷) اصل تفکراستقرایی:
به معنای وجود فضای باز برای اندیشیدن است.که نگرش ها و رفتارها و دیدگاه های متفاوت و حتی متضاد در جامعه جای داشته باشد. واین همان عقل آرایی مخالف و مختلف است و پذیرش تفاوت های انسانی در جامعه
(سریع القلم،۱۳۹۱)
به طور خلاصه کشوری را توسعه یافته می دانیم که :
-مردم دغدغه برای نیازهای اولیه خود نداشته باشند.
-در آن پیچیدگی های ساختاری و اداری وجود نداشته باشند.
-امکانات مدرن و متنوع در حمل و نقل به کار گرفته شده باشد.
-میزان فقر و فساد در حداقل و غیر قابل توجه باشد.
-در آن قوه قضاییه مقتدر وجود داشته باشد.
تحصیل برای همگان در محدودة زندگی و با کمترین هزینه ،امکان پذیر باشد.
و دلایل بسیار دیگری که وجود دارد.
البته باید گفت توسعه و پیشرفت نسبی است و شاید نتوان کشوری را پیدا کرد که از هر لحاظ ایده ال باشد.
(غلامعلی دهکردی ۱۳۹۰)
سؤال اصلی
چرا با وجود تلاش ها و کوشش های فراوان در طول تاریخ این سرزمین چرا که هنوز که هنوز است با این همه امکانات و پتانسیل ها و موقیت جغرافیایی گردشگری ،مکانی ،منابع زیر زمینی و انسانی، شاهد جامعه ای نمونه و الگو ،مطابق با ارزش های والای انسانی نیستیم.
پاسخ روشن
لزوم داشتن فرهنگ متعالی است.فرهنگ متعالی به معنای یکسان اندیشیدن و یکسان رفتار کردن همه مردم در همه مسائل نیست بلکه مثل یک تیم ورزشی نیاز است در مسائلی همسو بیندیشیم زیرا که با بینش های متفاوت نمی توان به هدف رسید.
هدف ما از این بینش مطرح کردن مفاهیمی است برای توسعه همه جانبه ایران که باید در خودمان و فرزندانمان داشته باشیم تا بتوانیم به یک زندگی ایده ال برسیم.اخلاق و انسانیت احترام به قانون ،وطن دوستی ،احترام به مذهب و… که باید در ما ایجاد آگاهی کند و نهادینه گردد.
(غلامعلی دهکردی،۱۳۹۰)
دو مسئله قابل بررسی
۱-شناخت نقاط ضعف فرهنگی
ما ایرانی ها معمولأ از شدت غرورمان دوست نداریم خیلی از مسائل را حتی با خودمان در میان گذاریم.
۲-مفاهیمی که باید بیش از از هر چیزی درک کنیم و فراگیریم.
نقاط ضعف فرهنگی
۱-کتاب و کتاب نخوانی ایرانی ها
((مسئله اصلی جدای از مسائل اقتصادی اگر هم در بحث مربوط به نقصان کتاب و کتاب خوانی جایی برای طرح داشته باشد ،عادت نکردن ایرانی ها به مطالعه است.و چنین عادتی به یک فرمان و بخشنامه ممکن نمی شود،یک شبه درست نمی شود.این عادت به یک فراخوان ملی نیاز دارد.))
( نراقی ،۱۳۸۵،صفحه ۱۷)
۳-بررسی فرهنگ اعتراض:
بیاید بپذیریم که سکه همواره دو رو دارد.نباید فقط به یک طرف قضیه نگاه کرد و رأی نهایی داد.اگر ظلمی در کار است و ظالمی وجود دارد به این خاطر است که پذیرنده ظلم وجود دارد.به نوعی ما یاد نگرفتیم که تمام بی عدالتی ها سرچشمه از همین ضعف اجتماعی دارد که وقتی لازم شد بگوییم نه. و این امر باید در وجود تک تک ما نهادینه شود.(نراقی ۱۳۸۵)
۴-بازنگری معیارها
امروز معیار استعماری و فرمولهای آن عوض شده و این را من و شما باید بدانیم که هر دانشجوی المپیادی یک منبع تولید ثروت است که نه تنها به فکر بهره وری از این ثروت بر نمی آییم،عمدأ و سهوأ به فراری دادنشان هم کوشایی نشان می دهیم.علاوه بر آن امروزه لشکر کشی های بزرگ دیگر معنا ندارد.و وقتی می شود به کمک تکنولوژی با یکی دو دلار از پلاستیک یک موبایل ((سبک جثه)) ساخت و به دیگر کشور ها به صد برابر قیمت فروخت دیگر چه دلیل دارد که کامیون و تانک بسازد ضمن اینکه اگر بتواند از فروش آنها غفلت نمی کند.(نراقی،حسن،صفحه ۴۵-۴۹)
۵-ویرانگری
((در در کشور ما اینگونه است که اگر یک کار نیمه تمام و دلخواهی از غیر رسیده باشد که به آن شخص نظر خوبی نداریم.در این صورت بدون تردید اولین قدم ما پاک کردن موضوع خواهد بود با این توجیه که پاک سازی عملی بود لازم.
این است که می بینیم مدریت تازه و به دوران رسیده و جدید به راحتی نوشیدن یک لیوان آب هر آنچه که نفر قبلی انجام داده مردود می شمارد و کارها و طرح های نیمه تمامش را هم معدوم می کند)) ( نراقی ،۱۳۸۵،صفحه۶۲)
۶-عدم وجود عدالت
((عدالت،تقسیم مساوی امکانات من جمله ثروت نیست، بلکه عدالت واقعی ایجاد مکانیزمی است که هر فردی از افراد جامعه نسبت به هوش دانش و پشتکار و لیاقت خود و به نسبت وابستگی های طبقاتی سهم خود را ببرد))
(نراقی،۱۳۸۵،صفحه ۶۸)
۷-مشکلاتمان را بشناسیم و بپذیریم
چه خوب است که بدانیم کیستیم .و چگونه می خواهیم کاستی هایمان را ازبین ببریم که قبول نداریم .مگر می شود که یک بیمار قبل از اطلاع از بیماری خود به درمان آن بپردازد.گفتم و باید بگویم بیگانه ایم با تاریخ،چه جای اعتراض برای انسانی منصف می ماند که قبول نکند که در تمامی طول زمان گذشته هم تاریخ را از ما دریغ کرده اند.و هم خودمان به این دریغ دامن زده ایم.
(نراقی،۱۳۸۵،صفحه ۱۲۱)
۸ -فراموش کردن تاریخ
آینده از آن ملتی است که گذشته خویش را بشناسد.ملتی که ناکامی ها و شکست ها و تجربه هایش را در طول تاریخ فراموش کند تاریخ برایش تکرار خواهد شد.اگر فراموش کند که زمانی کشورش را استعمار کردند و فراموش کند که چگونه باید تردید نکند که دوباره به شکل دیگراستعمار خواهد شد.
(غلامعلی دهکردی،حسین،۱۳۹۱،صفحه ۵۱)
۹-فقدان نظم و سازمان
هیچ حکومتی در دنیا نیست که معتقد باشد که بدون نظم و تأسیسات بتوان کشور را اداره کرد. ولی مسئله این است که برقراری تنظیمات خود مستلزم نظمی است که ((خمیر مایة)) قضیه است و به دست آوردنش آسان نیست.نخستین شرط وجود نظم،وجود قانونی است که مردم در برابر آن تکلیف خود را بدانند.قانون برای جامعه همان ضرورتی را دارد که هوا برای فرد زنده.دوران جدید دوران قانون خوانده شده است.
(ندوشن،۱۳۷۲ صفحه ۳۹-۴۰)
۱۰-دروغ گویی
دروغ گویی مذموم ترین صفت ات که تمام صفت های منفی در آن جمع شده است.دروغ است که ریشه اعتماد را در جامعه از بین می برد وحسن تعامل و همکاری را تنزل می دهد،همچنان داریوش در کتیبه معروف خود آورده است خدایا ایران را از دشمن خشکسالی و دروغ حفظ کن.
هرودوت مورخ بزرگ میگوید در زمان کوروش دروغ را ننگین ترین عیب می دانستند.
((جیمزموریه می گوید:
یاران به ایرانیان دل می بندید که وفا ندارند و آدم را به دام می اندازند هر قدر به عمارت ایشان بکوشی به خرابی تو می کوشند،دروغ ناخوشی ملت و عیب فطری ایشان است وقسم شاهد بزرگ این معنی))
به دنبال دروغ تقلب می آید در نهایت پایبندی به اصول اخلاقی از بین خواهد رفت.(ایزدی،۱۳۸۲،صفحه۶۵)
به نظر می رسد اولین مسأله در مورد اینکه چرا عقب مانده ایم این است که نقاط ضعف فرهنگی خود را بشناسیم ،در این مقاله قصد بر این است تا ریشه های عقب ماندگی در ایران بررسی شود.همچنانکه از دلایل متعددی که در این زمینه مطرح می شود را نام بردیم.به نظر می رسد ابتدا شناخت و سپس یافتن راهکارها ،همراه با برنامه ریزی می تواند به ما کمک کند.
در ایران نباید های ظاهری زیادی وجود دارد که تمامی ریشه در نباید های باطنی دارد و این همان درختی است که چون اثر ظاهری آن را ازبین ببری چون ریشه دارد مجددأ رشد خواهد کرد.پس باید نیکو نگریست و ریشه را درمان کرد.اما درمان ریشه ها و تقویت آنها کار یک روز و دو روز نیست.بلکه همت عالی وملی می طلبد.
تکیه بر آرمان جویی های رویا گونه به جای خرد ورزی مشکلی از ما را حل نمی کند.بلکه باید هزاران نکته ریز را دریابم تا قدم به قدم نهال فرهنگ قد بکشد و تنومند شود.بید مفاهیم زیادی را یاد بگیریم و نه فقط در بسته قانون نگه داریم بلکه به آن عمل کنیم چرا که بی قانونی کلید ناهنجاری است.
علاوه بر موارد ذکر شده می توان به مشکلات دیگری از جمله،اعتیاد،جزم اندیشی،فقدان انگیزه،عدم پایبندی به قوانین ونداشتن حس وطن دوستی و صدها دلیل دیگر اشاره کرد.
ضرورت های تربیتی قرن ۲۱
-نگرش کلان بین الملل
((دهکدۀ جهانی ضرورت پرداختن به کل نظام بین الملل را ایجاد کرده است.کلید تربیت در این حوزه ارتباط است.در شرایط قرن ۲۱ ملتهای که بتوانند رنگ و بوی محلی خود را حفظ کنند اما در عین حال بهترین اندیشه ها را از دیگران گلچین کننددروازه های موفقیت را به روی خود باز خواهند کرد.منظور از نگرش کلان بین المللی این است که انسانها تربیت شوند تا با جامعه بشری طبیعی رفتار کنند.بهترین آن را بیاموزند و در فعلیت بخشیدن به کارهای فردی و جمعی به نگرش دراز مدت در سطح رقابت های جهانی دست یابند.))
-هنر معاشرت میان ملتی
یکی از راه های مهم رشد و توسعه معاشرت با دیگران است.از فرایند معاشرت با جوامع به ضعف های درونی خود پی می برند و در عین حال به محاسن مضار فرهنگی و نظام های اجتماعی دیگر آگاه می شوند ،معاشرت با دیگران یعنی نهراسیدن از تضارت آرا،تلاقی اندیشه ها و تقارن آرمان ها و خواسته ها،یعنی عشق ورزیدن به چالش و در معرض تناقضات خود قرار گرفتن و در مقام حل آن بر آمدن. (سریع القلم،محمود،۱۳۹۱،صفحه ۲۳۳)
-محاسبه گرایی
محاسبه به عنوان یک ستون جدی زندگی می تواند انسان را در مسیر اصلاح،بهینه سازی،رقابت و رشد و توسعه قرار دهد.جامعه ای که محاسبه ندارد.آینده ندارد و انسانی که فاقد تربیت محاسبه گرایانه است سرگردان خواهد بود.جامعه ای که محاسبه را در نظام آموزشی خود نمی گنجاند نباید انتظار توسعه یافتگی را داشته باشد.
(سریع القلم،محمود،۱۳۹۱،صفحه۲۳۴۰)
-هنر ترکیب و تبدیل
تولید ضرورتأ به کالا مربوط نمی گردد.بلکه تحقیق، ابداع،طرح نظریه نوین و روش های بدیع برای حل معظلات بشری همه از مشتقات تولید در یک جامعه می باشد.مبنای تربیت بر اصل ترکیب و تبدیل ابتدا فرهنگی است و سپس فنی و تخصصی و در این میان توجه به نخبگان علمی بسیار مهم است و هیچ جامعه ای بدون حضور نخبگان علمی نمی تواند حتی به درجه ای از پیشرفت دست یابد.
-خود یابی
از آنجا که مهم ترین سرمایه هر جامعه انسانهای آن می باشد بنابراین مهم ترین عامل رشد و تعالی َ((فرصت خود یابی است))اما عمده انسانها خود یابی نمی کنند زیرا ضرورت های دیگر مجال پرداختن به این زمینه رشد را نمی دهند که اولین شرط خود یابی آسودگی مادی است تا دغدغه های روز مره را از او بزداید وجود فرهنگی مناسب برای او مهیا کند.خود یابی محتاج تربیت است و در معنایی دیگر خود یابی به یک معنا مهم ترین سر منزل مدینه فاضله است که با حضور نخبگان تحقق می یابد.
-تربیت اخلاقی
از آن جا که دیررس ترین درخت میوه خلقت درخت فرهنگ است.تربیت اخلاقی نیز در گرو فکر و عقل است و به صبر و حوصله نیازمند است تا جامعه بتواند تفکر و تعقل را به افراد بیاموزد و مهم ترین محتوای این تربیت وارد کردن عقل و منطق ،تدبیر و بزرگ منشی ،وقار…در یک نظام های یک جامعه است.
-وطن دوستی
وطن دوستی محرک و زمینه ساز توسعه یافتگی است.اگر مردم یک جامعه وطن دوست نباشد انگیزه ای برای خدمت،رشد و توسعه وجود نخواهد داشت و امور مرزی جایگزین امور اجتماعی خواهد شد.
-مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی به آن معناست که افراد جامعه مستقل از حرفه خود به مجموعه فرهنگ و فکر و بافت اجتماعی آن مفتخر باشند و در حفظ آن بکوشند که البته ایجاد این صفت یک نوع پختگی فرهنگی می طلبد که با ارتقاء سطح آگاهی ها و آرامش عموم مردم نسبت به آینده خود و جامعه سیر است.
(سریع القلم،محمود،۱۳۹۱)
اختلال فرهنگی
ما با نسل های گذشته این تفاوت را داریم که اختلاط فرهنگی پیدا کردیم.یعنی یک فرهنگ نیرومند عارضی رو به ما آورده و نتوانسته ایم راه را بر آن ببندیم.بنابراین باید کوششی مضاعف به کار ببریم که مقهور آن نشویم منظور آن است که به یک قوم مصرفی سر در گم تبدیل نگردیم که سرنوشت خود را به دست چاه های نفت سپرده باشد.در میان برخورد دو فرهنگ سنتی و صنعتی سالهاست که ما در کشا کشیم ،بی آنکه هنوز هیچ اقدام مؤثری برای خروج از این برزخ صورت گرفته باشد.(ندوشن،۱۳۷۲،صفحه۲۰۸)
چه می توان کرد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت از گذشته نمی توان چشم پوشید برای آنکه حاوی دستاورد های پیشینیان است.تجربه های گوناگونی که نباید آنها را دست کم گرفت .اما امروز باید خود را برای بهره گیری از امکانات امروز تربیت کرد .و غافل نشد که علم بی فرهنگ گرایش های تجاوز جویانه انسان ها را غنی می کند.
پس باید در بحث فرهنگ با توجه با مقتضیات خاص زمان خود برنامه ریزی کنیم.از مهمترین معلم آگاهی خود یعنی تاریخ کمک بگیریم.تا بار دیگر در قله نادانی گرفتار نشویم،چرا که مشکل وقتی به صورت پایه ای حل نشود.سال به سال بر پیچیدگی اداره جامعه افزوده می شود.(ندوشن،۱۳۷۲)
به نظر می رسد برای پایان دادن به دغدغه پیشرفت و توسعه یافتگی ایران باید به دنبال تحول فرهنگی بود و این تحول زمانی صورت می پذیرد که دولت کار آمد واقعیت های داخلی را با روند های جهانی به نفع مردم تطبیق دهد و با قاعده مند کردن تفکرات و قواعد در پیش برد این هدف گام بردارد و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب هم بر عهده نهادها و نخبگان است و هم بر عهده مردم تا با هدایت عالمانه نخبگان و ایجاد تحول در شخصیت ها و حاکمیت فکر و عقلانیت نهایتأ شاهد توسعه یافتگی ایران باشیم و خودمان به سبک خودمان نهال فرهنگ را مراقبت و محافظت کنیم تا حفظ شود.
پس باید انقلاب کنیم
اما نه علیه نظام و حکومتی
نه برای ویرانی و خراب کردن
بلکه علیه خلق و خوی های منفی مان
انقلابی برای ساختن نه سوختن
انقلابی علیه خودمان نه دیگران

فهرست منابع
اسلامی ندوشن،محمد علی ،(۱۳۶۹)،سخن ها را بشنویم،چاپ هفتم،تهران ،نشر سهامی انتشار
ایزدی،علی محمد (۱۳۸۲)چرا عقب مانده ایم،چاپ سوم ،تهران،نشر علم
سریع القلم ،محمود (۱۳۹۰)، عقلانیت و توسعه یافتگی ،چپ سوم ،تهران ،نشر فرزان روز
غلامعلی دهکردی،حسین(۱۳۹۰)، ساختن یا ساختن، اصفهان انتشارات آیین فرزانگی
نراقی،حسن،(۱۳۸۳)پی نکته های بر جامعه شناسی خودمانی،چاپ چهارم ،تهران نشر اختران

برگرفته از درس های جناب آقای دکتر حمید دوازده امامی

 




Scroll to Top